غرور
غرور به حالت احساسی گفته میشود که در آن شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و در مقابل تواضع و نیستی بکار میرود. فکر اینکه شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر میداند. شخص میتواند نسبت به کسی یا گروهی یا ملتی و یا چیزی غرور کند. غرور بهعنوان یکی از گناهان هفتگانه شمرده میشود.

اشک تمساح
اشک تمساح اصطلاحی است مشترک در بین چندین زبان دنیا برای بیان کنایهآمیز تاسفها و اشکهای ناصادق. عبارت اشک تمساح در یکی از نمایشنامههای شکسپیر نیز ذکر شدهاست.
در برخی از فرهنگها افسانهای وجود که دارد که گریه کردن تمساح را بعد از شکار قربانی یا برای اغفال آن بیان میکند. برخی این افسانه را منشا این اصطلاح دانستهاند.
نکته جالب آنکه در دنیای واقعی، تمساحان قدرت اشک ریختن برای ابراز احساسات ندارند و این تنها انسان است که قادر به عمل ارتباطی گریه کردن است.
خودشیفتگی
در روانشناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشتهای درونی است. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانیشدهٔ نارسیس (نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شدهاست. نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهرهای بود که از عشق اخو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانهاست. نارسیس وقتی به عشق خود (چهره انعکاس یافته خود) نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.
در روانپزشکی نیز نارسیسیسم افراطی براساس خصیصههای روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی میشود و آن را نوعی اختلال روانی میدانند. فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصههای خودشیفتگی با بشر به دنیا میآیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد.آندرو موریسون نیز ادعا کرد، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد و یا به وجود میآید که آنها را قادر میسازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند.
واژهٔ نارسیسیسم را در روانشناسی فردی (در زبان انگلیسی) گاه به جای اصطلاحاتی مانند تحقیرکننده، پوچی، خودپرستی و یا خودپسندی استفاده میکنند و گاهی نیز در جامعه شناسی آنرا به جای نخبه گرایی و یا بی تفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران مینامند.
اصلاح رفتار
اصلاح رفتار به انگلیسی (Behavior modification) به کارگیری تجربی متد دگرگون ساختن رفتار، برای افزودن یا کاهش رفتارهای که عادت گشته، می باشد. این کار با تقویت مثبت یا تقویت منفی انجام می گردد.
رفتار
رفتار پاسخی است که ارگانیسم به انگیزه بیرونی میدهد.به بیان دیگر فتار واکنشی ست که در برابر یک عمل یا کنش بیرونی از موجود زنده سر میزند.این رفتار در انسان پیچیدهتر از سایر موجودات است.دلیل این پیچیدگی فرایندهای ذهنی گسترده و تو درتوی انسان است که روی هم رفته موضوع دانش روانشناسی را تشکیل میدهد.
در علم روانشناسی رفتار کاربرد زیادی دارد و یکی از مهمترین شیوههای کشف بیماریهای روانی کشف از طریق مشاهده بالینی و سنجش رفتار است که از طریق متدهای علمی پژوهشی انجام میگردد. همچنین برروی حالات گوناگون فرد هم نامهایی گذاشته شده که به رفتارهای مختلف خوانده میشوند.
رفتارگرایی
مکتبی که در اوائل قرن ۲۰ در ایالات متحده انجام شد نامش رفتارگرایی بود. همزمان با این مکتب در علم آنروز روانشناسی دنیا مکاتب دیگری بنیانگذاری شده بودند. ۳ مکتب بزرگ و همه گیر آن دوران رفتارگرایی و روانشناسی گشتالت و روانکاوی بودند. رفتارگرایی در میان این ۳ مکتب شهرت بیشتری یافته بود. بنیانگذار این مکتب واتسون بود که با انتشار «اعلامیه رفتارگرا» تاثیر عظیمی بر روانشناسی بر جای گذارد. این مکتب عقیده داشت که هر پدیدهای با یک محرک آغاز میشود وبا یک پاسخ پایان میگیرد و بهمین دلیل به روانشناسی محرک-پاسخ نیز مشهور شده بود.
پرخاشجویی
از خردسالی پسران پرخاشجوتر از دخترانند و مردان سالخورده نیز پرخاشجو تر از زنان سالخوردهاند. در جمعیت بزهکاران و جنایتکاران همه جامعهها عموماً مردان بسیار بیشتر از زنان است. رفتار پرخاشجویانه پسران بیشتر از دختران و زنان است و اگر استثنایی دیده میشود در مورد پرخاشجویی کلامی زنان است که پیش از مردان است.زنان بیشتر به حالت غیر مستقیم خشم و عصبانیت خودشان را نشان میدهند. این حالت میان مردم بدون اینکه با یکدیگر تماسی داشته باشند، به وجود میآید یا اینکه پشت سر آنها مانند شایعه پراکنی، محروم سازی و حرفهای زشت و تهمتهای ناروا پیش میآید. البته خشم و غضب غیرمستقیم هم، درواقع همان پرخاشگری است. ولی میتوان گفت ضربه زدن به صورت کسی یا آسیب جسمانی به او وارد کردن، نیاز به سطح بسیار پایین همدلی دارد در حالی که درحالت خشم و غضب کلامی چنین حالتی وجود ندارد. حتی اگر با این تفاوت ساده لوحانه مخالف باشید، بایستی بدانید عدهای ازمردم فکر میکنند برخورد پرخاشگری شفاهی و کلامی درست به اندازهٔ زد و خورد و پرتاب سنگ و مشت و لگد میتواندصدمه واردکند، با این حال بایستی به این نکته توجه داشته باشیدکه پرخاشگری غیر مستقیم نسبت به پرخاشگری مستقیم، نیاز به مهارت بیشتری در خواندن فکر دیگران دارد.
پرخاشجویی تابع سه عامل است:
اول: تماییز یافتن مغز و دستگاه عصبی به صورت الگوی نر
دوم: میزان هورمونهای خون به خصوص اندروژنها
سوم: رویدادها به خصوص محیط زندگی
پسران دو برابر دختران پرخاشجو هستند، نه تنها پرخاشجویی را شروع میکنند بلکه باعث آن نیز میشوند. جاه طلبی با پرخاشجویی کاملاً مربوط اند. هر دو به شدت رفتار وابستهاند.
علاقهها و ارزشهای
نوع دوستی و توجه و صمیمیت و ارتباطهای شخصی و پرورش حمایتی ویژگیهایی از زن است که با آمادگیهای نامبرده درمرد تفاوت آشکار دارد. علایق زیبا شناختی، اجتماعی و دینی زنان بیشتر است حال آنکه مردان به جنبههای سیاسی و تئوریک تمایل دارند. زنان بیش از مردان به مسائل اخلاقی توجه دارند و باحرارت به بی عدالتی اعتراض میکنند. پذیرش دیگران خصوصیت دیگری است که در جنس ماده نوع آدمی دیده میشود و آن عبارتست از گرایش آنها به همجواری و لذت بردن از وجود مصاحب. دختر بچههای کودکستان بیشتر وقت خود را با همبازیها صرف میکنند و حال آنکه پسر بچهها با وسایل ورزشی و اسباب بازی سرگرم میشوند دختر بچهها با از خود کوچکترها تمایل نشان میدهند و در بردن چیزهای سنگین به آنها کمک میکنند در صورتی که پسر بچهها به معاشرت با از خود بزرگترها تمایل دارند. از نظر دختران نکته مهم دوستی این است که بتوانند شخصی را پیداکنند تا با او صحبت کنند و هر روز ارتباط عاطفی و دوستی نزدیکتری با یکدیگر داشته باشند، بدون اینکه نیازی به توجه در رفتار و اعمال یکدیگر داشته باشند. دختران همچنین بیشتر مواقع به یکدیگر میچسبند تا ارتباط دوستانهٔ خودشان را نزدیکتر نشان دهند. آنها رازهای شخصی خود را به یکدیگر میگویند و به نقاط ضعف و ترسها و دلهره هایشان، نزد یکدیگر اعتراف میکنند. برعکس، پسران هیچگاه در خصوص نقاط ضعفشان چیزی به کسی نمیگویند. نکتهٔ متناقض در اینجا، این است که اگر چه دختران خیلی روابط دوستی خوبی بایکدیگر دارند ولی آنها انرژی فوقالعادهای برای خبرچینی و شایعه پراکنی دارند. این طور به نظر می رسدکه دختران علاقهٔ زیادی به چنین کارهای خطرناکی دارند ولی همیشه نتیجهٔ مطلوب را در بیان و نشان دادن صمیمیت مشاهده کردهاند. پیامد تمام این موارد این است که ارتباط دوستی میان دختران و حتی قطع ارتباط آنها با یکدیگر بسیار احساساتی است. اکثر پسران پس از سپری کردن دوران کودکی، دوستیهای خود را بر اساس بازیهایی که انجام میدهند، پایه ریزی میکنند. بنابراین اگربازی فوتبال باشد، آنها یک گروه را برای این کار انتخاب میکنند. اگر بخواهند اسکیت بازی کنند، گروه دیگری را برای دوستی برمی گزینند. این کار برای بسیاری از مردان کار چندان دشواری نیست زیرا با عدهای برای بازی گلف میروند و با عدهای دیگربرای بازی بیلیارد میروند. روش متفاوت در بازی میان دختران و پسران نشان می دهدکه دختران بیشتر مایلند جذب مفاهیم احساساتی روابط دوستی شوند تا بدین شکل به یک نفر نزدیک شوند و یا اینکه در میان یک جمع یک نفر را به عنوان بهترین دوست خود انتخاب کنند. برعکس، پسران بیشتر به فعالیتها و رقابت میان خودشان جلب میشوند. آن روی سکه چنین است که در دوستی پسران، به طور متوسط، میزان صمیمیت کمتری مشاهده میشود. در میان آنها کمتر فداکاری دو جانبه، ارتباط نگاه و نزدیکی رفتار، دیده میشود. مردان به ندرت یکدیگر را در آغوش میگیرند. در سنین هشت سالگی و بالاتر اگر پسران بخواهند تماس فیزیکی با هم داشته باشند، این تماس در حدود کتک کاری و مشت و لگد است و یا اینکه در نهایت با هم دوستانه دست بدهند. در حالی که زنان بیشتر در برخوردهایشان اظهار صمیمیت و نزدیکی میکنند.مشاهدات رفتاری در پسران و دختران شش ساله، شش جامعه متفاوت انجام گرفت در همه این جامعه هادختران رفتاری توام با نفوذ و پرورش و مسئولیت از خود نشان دادند که این سه چیز را مادر نبت به فرزندش دارد. پسران همه این فرهنگها به عکس بیشتر از دختران به حمله بدنی و پرخاشجویی اقدام میکنند که این تفاوت رفتار ناشی از تفاوت فیزیولوژیک دو جنس است.
keywords : لینوکس،لینوکس چت،ساخت سایت با لینوکس
غرور به حالت احساسی گفته میشود که در آن شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و در مقابل تواضع و نیستی بکار میرود. فکر اینکه شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر میداند. شخص میتواند نسبت به کسی یا گروهی یا ملتی و یا چیزی غرور کند. غرور بهعنوان یکی از گناهان هفتگانه شمرده میشود.

اشک تمساح
اشک تمساح اصطلاحی است مشترک در بین چندین زبان دنیا برای بیان کنایهآمیز تاسفها و اشکهای ناصادق. عبارت اشک تمساح در یکی از نمایشنامههای شکسپیر نیز ذکر شدهاست.
در برخی از فرهنگها افسانهای وجود که دارد که گریه کردن تمساح را بعد از شکار قربانی یا برای اغفال آن بیان میکند. برخی این افسانه را منشا این اصطلاح دانستهاند.
نکته جالب آنکه در دنیای واقعی، تمساحان قدرت اشک ریختن برای ابراز احساسات ندارند و این تنها انسان است که قادر به عمل ارتباطی گریه کردن است.
خودشیفتگی
در روانشناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشتهای درونی است. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانیشدهٔ نارسیس (نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شدهاست. نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهرهای بود که از عشق اخو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانهاست. نارسیس وقتی به عشق خود (چهره انعکاس یافته خود) نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.
در روانپزشکی نیز نارسیسیسم افراطی براساس خصیصههای روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی میشود و آن را نوعی اختلال روانی میدانند. فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصههای خودشیفتگی با بشر به دنیا میآیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد.آندرو موریسون نیز ادعا کرد، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد و یا به وجود میآید که آنها را قادر میسازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند.
واژهٔ نارسیسیسم را در روانشناسی فردی (در زبان انگلیسی) گاه به جای اصطلاحاتی مانند تحقیرکننده، پوچی، خودپرستی و یا خودپسندی استفاده میکنند و گاهی نیز در جامعه شناسی آنرا به جای نخبه گرایی و یا بی تفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران مینامند.
اصلاح رفتار
اصلاح رفتار به انگلیسی (Behavior modification) به کارگیری تجربی متد دگرگون ساختن رفتار، برای افزودن یا کاهش رفتارهای که عادت گشته، می باشد. این کار با تقویت مثبت یا تقویت منفی انجام می گردد.
رفتار
رفتار پاسخی است که ارگانیسم به انگیزه بیرونی میدهد.به بیان دیگر فتار واکنشی ست که در برابر یک عمل یا کنش بیرونی از موجود زنده سر میزند.این رفتار در انسان پیچیدهتر از سایر موجودات است.دلیل این پیچیدگی فرایندهای ذهنی گسترده و تو درتوی انسان است که روی هم رفته موضوع دانش روانشناسی را تشکیل میدهد.
در علم روانشناسی رفتار کاربرد زیادی دارد و یکی از مهمترین شیوههای کشف بیماریهای روانی کشف از طریق مشاهده بالینی و سنجش رفتار است که از طریق متدهای علمی پژوهشی انجام میگردد. همچنین برروی حالات گوناگون فرد هم نامهایی گذاشته شده که به رفتارهای مختلف خوانده میشوند.
رفتارگرایی
مکتبی که در اوائل قرن ۲۰ در ایالات متحده انجام شد نامش رفتارگرایی بود. همزمان با این مکتب در علم آنروز روانشناسی دنیا مکاتب دیگری بنیانگذاری شده بودند. ۳ مکتب بزرگ و همه گیر آن دوران رفتارگرایی و روانشناسی گشتالت و روانکاوی بودند. رفتارگرایی در میان این ۳ مکتب شهرت بیشتری یافته بود. بنیانگذار این مکتب واتسون بود که با انتشار «اعلامیه رفتارگرا» تاثیر عظیمی بر روانشناسی بر جای گذارد. این مکتب عقیده داشت که هر پدیدهای با یک محرک آغاز میشود وبا یک پاسخ پایان میگیرد و بهمین دلیل به روانشناسی محرک-پاسخ نیز مشهور شده بود.
پرخاشجویی
از خردسالی پسران پرخاشجوتر از دخترانند و مردان سالخورده نیز پرخاشجو تر از زنان سالخوردهاند. در جمعیت بزهکاران و جنایتکاران همه جامعهها عموماً مردان بسیار بیشتر از زنان است. رفتار پرخاشجویانه پسران بیشتر از دختران و زنان است و اگر استثنایی دیده میشود در مورد پرخاشجویی کلامی زنان است که پیش از مردان است.زنان بیشتر به حالت غیر مستقیم خشم و عصبانیت خودشان را نشان میدهند. این حالت میان مردم بدون اینکه با یکدیگر تماسی داشته باشند، به وجود میآید یا اینکه پشت سر آنها مانند شایعه پراکنی، محروم سازی و حرفهای زشت و تهمتهای ناروا پیش میآید. البته خشم و غضب غیرمستقیم هم، درواقع همان پرخاشگری است. ولی میتوان گفت ضربه زدن به صورت کسی یا آسیب جسمانی به او وارد کردن، نیاز به سطح بسیار پایین همدلی دارد در حالی که درحالت خشم و غضب کلامی چنین حالتی وجود ندارد. حتی اگر با این تفاوت ساده لوحانه مخالف باشید، بایستی بدانید عدهای ازمردم فکر میکنند برخورد پرخاشگری شفاهی و کلامی درست به اندازهٔ زد و خورد و پرتاب سنگ و مشت و لگد میتواندصدمه واردکند، با این حال بایستی به این نکته توجه داشته باشیدکه پرخاشگری غیر مستقیم نسبت به پرخاشگری مستقیم، نیاز به مهارت بیشتری در خواندن فکر دیگران دارد.
پرخاشجویی تابع سه عامل است:
اول: تماییز یافتن مغز و دستگاه عصبی به صورت الگوی نر
دوم: میزان هورمونهای خون به خصوص اندروژنها
سوم: رویدادها به خصوص محیط زندگی
پسران دو برابر دختران پرخاشجو هستند، نه تنها پرخاشجویی را شروع میکنند بلکه باعث آن نیز میشوند. جاه طلبی با پرخاشجویی کاملاً مربوط اند. هر دو به شدت رفتار وابستهاند.
علاقهها و ارزشهای
نوع دوستی و توجه و صمیمیت و ارتباطهای شخصی و پرورش حمایتی ویژگیهایی از زن است که با آمادگیهای نامبرده درمرد تفاوت آشکار دارد. علایق زیبا شناختی، اجتماعی و دینی زنان بیشتر است حال آنکه مردان به جنبههای سیاسی و تئوریک تمایل دارند. زنان بیش از مردان به مسائل اخلاقی توجه دارند و باحرارت به بی عدالتی اعتراض میکنند. پذیرش دیگران خصوصیت دیگری است که در جنس ماده نوع آدمی دیده میشود و آن عبارتست از گرایش آنها به همجواری و لذت بردن از وجود مصاحب. دختر بچههای کودکستان بیشتر وقت خود را با همبازیها صرف میکنند و حال آنکه پسر بچهها با وسایل ورزشی و اسباب بازی سرگرم میشوند دختر بچهها با از خود کوچکترها تمایل نشان میدهند و در بردن چیزهای سنگین به آنها کمک میکنند در صورتی که پسر بچهها به معاشرت با از خود بزرگترها تمایل دارند. از نظر دختران نکته مهم دوستی این است که بتوانند شخصی را پیداکنند تا با او صحبت کنند و هر روز ارتباط عاطفی و دوستی نزدیکتری با یکدیگر داشته باشند، بدون اینکه نیازی به توجه در رفتار و اعمال یکدیگر داشته باشند. دختران همچنین بیشتر مواقع به یکدیگر میچسبند تا ارتباط دوستانهٔ خودشان را نزدیکتر نشان دهند. آنها رازهای شخصی خود را به یکدیگر میگویند و به نقاط ضعف و ترسها و دلهره هایشان، نزد یکدیگر اعتراف میکنند. برعکس، پسران هیچگاه در خصوص نقاط ضعفشان چیزی به کسی نمیگویند. نکتهٔ متناقض در اینجا، این است که اگر چه دختران خیلی روابط دوستی خوبی بایکدیگر دارند ولی آنها انرژی فوقالعادهای برای خبرچینی و شایعه پراکنی دارند. این طور به نظر می رسدکه دختران علاقهٔ زیادی به چنین کارهای خطرناکی دارند ولی همیشه نتیجهٔ مطلوب را در بیان و نشان دادن صمیمیت مشاهده کردهاند. پیامد تمام این موارد این است که ارتباط دوستی میان دختران و حتی قطع ارتباط آنها با یکدیگر بسیار احساساتی است. اکثر پسران پس از سپری کردن دوران کودکی، دوستیهای خود را بر اساس بازیهایی که انجام میدهند، پایه ریزی میکنند. بنابراین اگربازی فوتبال باشد، آنها یک گروه را برای این کار انتخاب میکنند. اگر بخواهند اسکیت بازی کنند، گروه دیگری را برای دوستی برمی گزینند. این کار برای بسیاری از مردان کار چندان دشواری نیست زیرا با عدهای برای بازی گلف میروند و با عدهای دیگربرای بازی بیلیارد میروند. روش متفاوت در بازی میان دختران و پسران نشان می دهدکه دختران بیشتر مایلند جذب مفاهیم احساساتی روابط دوستی شوند تا بدین شکل به یک نفر نزدیک شوند و یا اینکه در میان یک جمع یک نفر را به عنوان بهترین دوست خود انتخاب کنند. برعکس، پسران بیشتر به فعالیتها و رقابت میان خودشان جلب میشوند. آن روی سکه چنین است که در دوستی پسران، به طور متوسط، میزان صمیمیت کمتری مشاهده میشود. در میان آنها کمتر فداکاری دو جانبه، ارتباط نگاه و نزدیکی رفتار، دیده میشود. مردان به ندرت یکدیگر را در آغوش میگیرند. در سنین هشت سالگی و بالاتر اگر پسران بخواهند تماس فیزیکی با هم داشته باشند، این تماس در حدود کتک کاری و مشت و لگد است و یا اینکه در نهایت با هم دوستانه دست بدهند. در حالی که زنان بیشتر در برخوردهایشان اظهار صمیمیت و نزدیکی میکنند.مشاهدات رفتاری در پسران و دختران شش ساله، شش جامعه متفاوت انجام گرفت در همه این جامعه هادختران رفتاری توام با نفوذ و پرورش و مسئولیت از خود نشان دادند که این سه چیز را مادر نبت به فرزندش دارد. پسران همه این فرهنگها به عکس بیشتر از دختران به حمله بدنی و پرخاشجویی اقدام میکنند که این تفاوت رفتار ناشی از تفاوت فیزیولوژیک دو جنس است.
keywords : لینوکس،لینوکس چت،ساخت سایت با لینوکس